دانلود رمان آغاز تنهایی

علاقه‌مندی
به علاقه‌مندی‌ها اضافه شد.
از علاقه‌مندی‌ها حذف شد.
قیمت:
تومان30,000
موجود
تحویل اکسپرس
تحویل در کمتر از ۲ ساعت
امکان پرداخت در محل
تحویل بگیرید سپس پرداخت کنید
7 روز هفته، 24 ساعته
پشتیبانی آنلاین
ضمانت بازگشت کالا
تضمین بازگشت تا ۷ روز

دانلود رمان آغاز تنهایی

رمان : آغاز انتها

 نویسنده : صدیقه بهروان فر

 ژانر : عاشقانه ،اجتماعی

 خلاصه :

صبا فوق تخصص زنانی است که گذشته ای پر فراز و نشیب دارد. گذشته ای که آنقدر تلخ است که یاد آوری اش هم حالش را به شدت بد می کند. داستان از ویزیت بیماری شروع می شود که نقش مهمی در گذشته ی تلخ صبا دارد و این ملاقات غیر منتظره او را مجبور به مرور گذشته کرده و زندگی اش را یک بار دیگر زیر و رو می کند. همراه همیشگی او مردی است به اسم نوید که…

 

قستی از رمان :

_صبا …. صبا خانم … خانم دکتر… هی صبا با توامها… حواست کجاست؟
با صدای نغمه از دنیای فکر و خیال جدا شده و میگویم: بله …. چی میگی؟….. چیزی شده؟
و او در حالی که به شدت درگیر وارد کردن اعداد و ارقام داخل پرونده ی روبرویش است، بی حوصله در پاسخ می گوید: هیچی یه ، و به صورتی که به راحتی متوجهم می کند مزاحم کار او هم شده ام ساعته صدات میزنم ولی معلوم نیست باز حواست کجاست… به چی فکر میکردی که هر چی صدات زدم جواب نمیدی؟
من از او بی حوصله ترم، در ضمن سر دردم هم لحظه به لحظه در حال افزایش است، در جواب دادن هم خست بخرج می دهم: هیچی …چیز خاصی نیست … چی شده؟ چیکارم داشتی؟
مطمئنم اگر کمی بیشتر صحبت کنم نغمه متوجه حال خرابم می شود. ساعت هاست آرامش از وجودم رخت بربسته است، درست از زمان ویزیت بیمار مرموز اتاق صد و شش.

_آخ …دیدی داشت یادم میرفت … حواس واسه من نمیذاری که … مریض اتاق صد و شش رو یادته؟

همیشه همین است، هر وقت از چیزی فرار می کنم، او با سرعت نور به طرفم می آید و مشکل بیمار اتاق صد و شش آخرین موضوعی است که دلم می خواهد درباره اش بشنوم. در جواب نغمه ابروهایم کمی بهم نزدیکتر شده و کنجکاوانه می پرسم: خوب؟
نفمه همانطور که سرش در پرونده است و چیزی داخل آن یادداشت می کند، جوابم را می دهد: هیچی …ظاهراً جواب سونوش خوب نبوده … سندروم داون … یعنی بازم باید سقط کنه …
به قول نغمه مانند کارگری بیل به دست به میان صحبت مهندسانهاش می پرم و می گویم: بازم؟
نغمه باز هم سرش را بلند نمی کند. اگر کسی نداند فکر می کند مشغول حل معادله ای مهم است نه وارد کردن تجهیزات لازم بخش زنان.
در همان حالت می گوید: آره دیگه… دفعه ی سومه حامله میشه … ظاهراً ازدواج فامیلی بوده … این سومین دفعه است که مجبوره سقط کنه … ولی خانوادهاش جرئت نمیکنن اندفعه بهش چیزی بگن… بیچاره شوهرش خیلی دوستش داره … مثل اسفند رو آتیش از وقتی قضیه رو فهمیده داره جلز و ولز میکنه ..

دسته:، ،
برچسب:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز شما:

فراموشی رمز عبور

خانه
1
سبد خرید
دسته‌بندی‌ها
علاقه‌مندی
1 × تومان27,000
جمع جزء: تومان27,000