دانلود رمان فرشته در بند شیطان

دسته: 5.00 از 5
خرید محصول دانلود رمان فرشته در بند شیطان

قیمت: تومان 30,000

از شما بابت همکاری متشکریم... آیا از قیمت های ما رضایت دارید؟
توضیحات

دانلود رمان فرشته در بند شیطان

نویسنده : ترانه

ژانر : عاشقانه

قسمتی از رمان :

#ﭘﺎرت_اول
ﻧﺪا
ﺑﺎ ﺗﺮس ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮم ، داﻣﻦ ﻟﺒﺎﺳﻤﻮ ﺑﺎﻻ زدم ﺑﻪ ﻃﺮف ﺧﯿﺎﺑﻮن دوﯾﺪم ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﻮد ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮدم ﻫﻨﻮز دﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﻮدن ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﮐﻪ رﺳﯿﺪم ﺑﺎ ﺧﺪا ﺧﺪا ﮐﺮدن ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭼﻪ ﻣﻌﺠﺰه ای ﺷﺪ ک ، ﺑﻪ اﻣﯿﺪ اﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ رد ﺑﺸﻪ واﯾﺴﺘﺎدم ﻧﻤﯿﺪوﻧﻢ ﭼﯽ ﺷﺪ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻠﻮی ﭘﺎم ﺗﺮﻣﺰ زد ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﯿﻪ ﺳﻮار ﺷﺪم و ﻓﻘﻂ ﮔﻔﺘﻢ
+ ﺗﺮوﺧﺪا زودﺗﺮ ﺑﺮﯾﻦ
ﻣﺮد از ﺗﻮ آﯾﻨﻪ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﺎﻫﯽ اﻧﺪاﺧﺖ ﭼﺸﻤﺎش ﺑﺪﺟﻮر ﺑﺮام آﺷﻨﺎ ﺑﻮد. اﻣﺎ دﯾﺪم دم ، آدرس ﺧﻮﻧﻤﻮن رو دادم وﻟﯽ ﯾﮑﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﻪ ﺧﻮﻧﻤﻮن ﮐﺠﺎس ﺧﻮﻧﻤﻮن ﭘﯿﺎدم ﮐﺮد ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺮﺳﯿﺪم و ﭘﺮﺳﯿﺪم
+ﺷﻤﺎ ﺧﻮﻧﻪ ی ﻣﻦ رو از ﮐﺠﺎ ﺑﻠﺪﯾﻦ ؟
ﻧﮕﺎه دﻗﯿﻘﯽ ﺑﻬﺶ اﻧﺪاﺧﺘﻢ ﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻐﺰم ﻓﺸﺎر آوردم ﻓﻬﻤﯿﺪم ﮐﯿﻪ ﺑﺎ دﺳﺘﻢ ﻣﺤﮑﻢ زدم ﺗﻮ ﺳﺮم ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺗﺸﮑﺮی ﮐﺮدم و ﭘﯿﺎده ﺷﺪم اﻻن ﭼﻪ ﻓﮑﺮی درﺑﺎرم ﻣﯿﮑﻨﻪ ؟ *** ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺻﺪای ﺟﯿﻎ ﺟﯿﻐﺎی ﻣﺎﻣﺎن از ﺧﻮاب ﺑﯿﺪار ﺷﺪم
_ ﻧﺪاااا ﺑﯿﺪار ﺷﻮ دﯾﮕﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ
+ ﺧﯿﻠﻪ ﺧﺐ ﻣﺎﻣﺎن ﺑﺴﻪ ﺑﯿﺪار ﺷﺪم
_ ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺎﺑﺎت ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﮐﺮده از اﻣﺮوز دوﺑﺎره ﻣﻌﻠﻢ اﯾﻨﮕﯿﻠﯿﺴﯿﺖ ﺑﯿﺎد
ﻣﺜﻞ ﺟﺖ از رو ﺗﺨﺘﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪم و ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻢ

+ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﺎﻣﺎن ؟؟؟
_ ﻣﮕﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪی ؟ ﮔﻔﺘﻢ ک… ﻧﺰاﺷﺘﻢ ﺣﺮﻓﺶ ﺗﻤﻮم ﺑﺸﻪ و ﭘﺮﯾﺪم ﺗﻮ دﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ از ﺗﻮ آﯾﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﻮدم اﻧﺪاﺧﺘﻢ ﺑﺎ اون ﮔﻨﺪی ک دﯾﺸﺐ زدم ﭼﺠﻮری ﺗﻮ روش ﻧﮕﺎه ﮐﻨﻢ ؟ آﺑﯽ ﺑﻪ دﺳﺖ و ﺻﻮرﺗﻢ زدم و اوﻣﺪم ﺑﯿﺮون ﻟﺒﺎﺳﺎم رو ﻋﻮض ﮐﺮدم ﻓﻘﻂ ﺧﺪا ﺧﺪا ﻣﯿﮑﺮدم ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎن و ﺑﺎﺑﺎم ﭼﯿﺰی ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎ ﺻﺪای زﻧﮓ ﺳﺮم ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آﯾﻔﻦ ﭼﺮﺧﯿﺪ #ﻓﺮﺷﺘﻪ_در_ﺑﻨﺪ_ﺷﯿﻄﺎن #ﭘﺎرت_دو
ﺑﺎ اﺳﺘﺮس ﺑﻪ آﯾﻔﻮن زل زدم در رو ﺑﺎز ﮐﺮدم و ﺳﺮﯾﻊ رﻓﺘﻢ ﺗﻮ اﺗﺎﻗﻢ ﺗﺎ ﻟﺒﺎﺳﺎم رو ﻋﻮض ﮐﻨﻢ ﯾﻪ ﺷﻠﻮار ﭼﺴﺐ ﻣﺸﮑﯽ ﺑﺎ ﻟﺒﺎس ﺳﻔﯿﺪ آﺳﺘﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪی ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻧﺎزم ﻣﯿﮑﺮد روی ﺻﻨﺪﻟﯿﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ و ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﺮدم ﮐﻪ دارم ﮐﺘﺎب ﻣﯿﺨﻮﻧﻢ ﮐﻪ ﺻﺪای در اﺗﺎﻗﻢ اوﻣﺪ
+ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ
وارد ﺷﺪ ﯾﮏ ﻟﺒﺎس ﭼﺴﺐ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﻮﺷﯿﺪه ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺑﺪن ﻋﻀﻼﻧﯿﺶ ﻢ دادﯾﻢ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪی اوﻣﺪ ﺳﻤﺘﻢ و َﻬِ دﯾﺪه ﺑﺸﻪ ﻫﺮدوﻣﻮن ﺳﻼم آروﻣﯽ ﺑ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺲ زﺑﺎن ﮐﺮد ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ رﻓﺘﺎر ﻣﯿﮑﺮد اﻧﮕﺎر ﮐﻪ ﻫﯿﭻ اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﯿﻮﻓﺘﺎده در آﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻬﻢ ﺗﮑﻠﯿﻒ داد ﺑﺮای ﺟﻠﺴﻪ ی دﯾﮕﻪ ﺑﻪ دﻓﺘﺮم ﺧﯿﺮه ﺷﺪم و ﯾﺎد ﺑﯿﺨﯿﺎل رو ﺗﺨﺘﻢ دراز ﮐﺸﯿﺪم و ﮔﻮﺷﯿﻢ رو درآوردم ، ﺗﺪرﯾﺴﺶ اﻓﺘﺎدم ﺟﺬاب ﺑﻮد رﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﭘﯿﺞ اس اﻣﯽ اﯾﻨﺴﺘﺎم رﻫﺎ ﭘﯿﺎم داده ﺑﻮد اون ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ دوﺳﺘﻤﻪ
_ اﻣﺮوز ﺳﻌﯿﺪ ﺗﻨﺒﯿﻬﻢ ﮐﺮد واﯾﯿﯿﯿﯽ ﻧﺪا ﺑﺎﺳﻨﻢ درد ﻣﯿﮑﻦه
+ ﺣﻘﺖ ﺑﻮد
، ﺑﺎ ﺻﺪای ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺻﺪام ﻣﯿﮑﺮد ﺑﺮای ﺷﺎم ﮔﻮﺷﯿﻢ رو ﮐﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻢ رﻓﺘﻢ ﺧﻮردم دوﺑﺎره ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺗﻮی اﺗﺎﻗﻢ و ﺧﻮاﺑﯿﺪم
*** ﺑﯿﺪار ﮐﻪ ﺷﺪم اﯾﻨﺴﺘﺎم رو ﭼﮏ ﮐﺮدم و آﺑﯽ ﺑﻪ دﺳﺖ و ﺻﻮرﺗﻢ زدم ﻗﺮار ﺷﺪه ﺑﻮد ۶ ﮐﻪ از اﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﻋﺘﺎی ﺑﯿﺎد رﻓﺘﻢ . ﻫﻪ ﺣﺘﯽ اﺳﻤﺶ رو ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪوﻧﻢ آﻗﺎی ﮐﯿﺎﻧﯽ

نظرات
شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از نگارشاپ خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید
درحال بارگذاری لطفا صبر کنید
    • fatemeh

      من لینک کانالشو گم کردم میشه لطفا برام بفرستین؟

      آیا این نظر برایتان مفید بود؟
      • مدیریت سایت

        romanie

        سلام
        بفرمایید
        https://t.me/romanie_ir

        آیا این نظر برایتان مفید بود؟
    • fatemeh

      عالی بود رمانش 🌹

      آیا این نظر برایتان مفید بود؟

دیگران را با نوشتن نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.

لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:

فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیش‌از‌حدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحه‌کلید بپرهیزید.

نظرات خود را براساس تجربه و استفاده‌ی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمه‌‌ای خودداری کنید.

بهتر است در نظرات خود از تمرکز روی عناصر متغیر مثل قیمت، پرهیز کنید.

به کاربران و سایر اشخاص احترام بگذارید. پیام‌هایی که شامل محتوای توهین‌آمیز و کلمات نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

پرسش و پاسخ

شما نیز میتوانید سوالات خود را ثبت کنید!

اگر سوالی در مورد محصول دارید از این قسمت بپرسید!

محصولات بیشتر
قیمت محصول:
تومان 30,000