دانلود رمان آشور

علاقه‌مندی
به علاقه‌مندی‌ها اضافه شد.
از علاقه‌مندی‌ها حذف شد.
قیمت:
ناموجود
تحویل اکسپرس
تحویل در کمتر از ۲ ساعت
امکان پرداخت در محل
تحویل بگیرید سپس پرداخت کنید
7 روز هفته، 24 ساعته
پشتیبانی آنلاین
ضمانت بازگشت کالا
تضمین بازگشت تا ۷ روز

دانلود رمان آشور از نویسنده نیلوفر قائمی فر با لینک مستقیم

خلاصه‌ای از رمان : آشور در یک چشم بهم زدن روی هوا من رو گرفت و زیر بغلش زد.
کسی تو باغ ویلای شمال ندیدمون…
با ترس و هول گفتم: تو رو خدا… تو رو خدا آشور ولم کن…
آشور: من گرگم، گرفتمت.
باز التماس می کردم که بالاخره منو روی زمین گذاشت و آروم گفت:
– نگو گرگ ولت کرده، بدو بدو… من چشم هامو می بندم و تو بدو…
قسمتی از متن رمان آشور
با باز شدن در سر همه به سمت در برگشت، نفس توی سینه ام حبس شد، تموم من چشم شد، چشم هایی که می ترسیدن اون رو ببینند، عمه که کنار تختم نشسته بود دستم رو محکم میان دستاش فشرد، از سردی دستش معلوم بود که اونم خیلی مضطرب هست.

سکوتی که توی اتاق بود اعلام می کرد که همه حال منو دارن.
هر چقدر توی اتاق ساکت بود، درون من، قلبم چه هوار هواری می زد.
در اتاق تا آخر باز شد، کنار در برآمدگی دیوار بود و برای همین سایه اش اول وارد اتاق شد، سایه ای بلند با عرض شونه هایی که تصدیق می کرد خودشه.
زیر لب گفتم:
واویلا… واویلا… اومد وارد اتاق شد، چقدر، چقدر از اون چشم ها می ترسم.
چشم های یخی که بی اختیار منو یاد اون کارتون ملکه ی یخی می انداخت که کاراکتر پسر رو تسخیر کرده بود.
چشم هاش منحصر به فردترین چشم های دنیا بود.
چشم های آبی و کریستالی که تخم چشم هاش درشت و سیاه بود.
به قول یوسف “هاسکی” بود.
دقیقا چشم های یه گرگ کوهستانی روی صورت یک انسان بود، انسانی که شبیه هیچکس نیست…

دسته:،
برچسب:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز شما:

فراموشی رمز عبور

خانه
3
سبد خرید
دسته‌بندی‌ها
علاقه‌مندی
1 × تومان28,000
1 × تومان18,000
1 × تومان18,000
جمع جزء: تومان64,000