دانلود رمان زرنیخ
زرنیخ، قاتل سریالیای که پلیس سالها روی جنایتهایش سرپوش گذاشته تا رسانهای نشوند. اما یکباره همهچیز فرو میریزد و بازی مرگبارش با نیروهای سازمان جدید آغاز میشود.
بازیای که در تمامش، رد پای یک زن دیده میشود و عشقی که نابودکننده است.
پرونده زندگی لاریسا و استفان، دو بازرس باتجربه را زیر و رو میکند و لاریسا را به جایی میکشاند که نباید!
مقدمه
یک نفر سرخی خون از دستهایش چکه میکند، یکی برندگی زبانش روحها را میکشد، یکی با چاقو پوستها را میدرد و دیگری با شلیک گلوله، جانها را میگیرد…
ما آدمها، ماشینهای کشتار هستیم، قاتلهای سریالی چیرهدست که بعضیهامان انسانیت را به تمامی کشتهایم و درون بعضیهامان انسانیت دارد به سختی نفس میکشد!
من زرنیخم، قاتل سریالیای که قتل را با کشتن خودم آغاز کردم، چرا که عمیقاً معتقدم هر آدم گناهکاری محکوم به مرگ است؛ حتی تو!
تویی که این کتاب را در دست گرفتهای هم شاید از این زنجیره مستثنی نباشی…
زمانی که شروع به ورق زدن کتاب کردی، درگیر این ماجرا شدی. من قاتل درون توام، قاتل خاموشی که مثل یک سایه تو را دنبال میکند.
باید تا آخر ماجرا باشی و ببینی، در غیر این صورت سردی چاقو را روی نبض تپنده شاهرگت خواهی چشید.
یادت باشد، رد خون همیشه باقی میماند!
دستنوشت: زرنیخ